از داروهای روان پزشکی نترسید

به گزارش وبلاگ تور چین، حتما شما هم در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی، این صحنه را بارها دیده اید که قهرمان داستان با اصرار یک مشت قرص را از قوطی درمی آورد و وانمود می نماید که می خواهد همه آنها را بخورد. بعد به دستشویی می رود و همه را در چاه توالت می ریزد و یک سیفون هم رویش می کشد! این باوری است که متاسفانه در بخش بزرگی از جامعه ما درباره داروهای

از داروهای روان پزشکی نترسید

از داروهای روان پزشکی نترسید

تبادل نظر با دکتر مریم رسولیان، روان پزشک

حتما شما هم در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی، این صحنه را بارها دیده اید که قهرمان داستان با اصرار یک مشت قرص را از قوطی درمی آورد و وانمود می نماید که می خواهد همه آنها را بخورد. بعد به دستشویی می رود و همه را در چاه توالت می ریزد و یک سیفون هم رویش می کشد! این باوری است که متاسفانه در بخش بزرگی از جامعه ما درباره داروهای درمان اختلالات روان پزشکی وجو د دارد؛ باوری که ضربه های مهلکی بر سلامت روان جامعه وارد می نماید. دکتر مریم رسولیان، روان پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران این باور را به چالش می کشد.

خانم دکتر! فرض کنید شرایط سلامت روانی یکی از مراجعان شما دچار اختلال شده و شما مجبور به تجویز داروهای روان پزشکی هستید. در این مرحله اولین مسئله ای که با آن روبرو می شوید، چیست؟

در خصوص تجویز دارو و مصرف آن، متاسفانه باورهای غلط فراوانی وجود دارد و در مواردی رسانه ها هم به این باورها دامن می زنند. اختلالات روان پزشکی جزو گروهی از مسائل طبی هستند که برای بیشتر موارد آن، درمان موثری وجود دارد و مصرف دارو در بهبود، کنترل یا کاهش علایم بیماری نقش موثری دارد. باید بدانیم وقتی صحبت از افسردگی، اختلال حواس، وسواس یا اختلال دوقطبی می گردد؛ همه اینها اختلالاتی هستند که تغییراتی در ناقل های عصبی و سیناپسی در آنها ایجاد شده و اصلاح این تغییرات، سبب بهبود علایم خواهد شد.

به این ترتیب، شما با یک مقاومت منفی روبه رو هستید. برترین توضیحی که در رابطه با آغاز درمان دارویی و اصلاح باور بیمار خود دارید، چیست؟

در مواردی که مراجعان، علت مشکل خود را استرس های زندگی می دانند و دارو خوردن را چاره کار نمی دانند، با استفاده از مثال های جسمی، سعی در ایجاد پذیرش درمان در بیمار می کنیم؛ مثلا به او می گوییم اگر فردی بر اثر سقوط از بلندی دچار شکستگی دست گردد، برطرف علت یا قرار دادن او در بلندی، دست او را درمان نمی نماید یا اگر کسی در افتادن او نقش داشته است، تنبیه فرد خاطی یا عذرخواهی او درمان دست شکسته او نیست و باید راستا متفاوتی را طی کند و بعد از کسب سلامت با فرد خاطی برخورد کند. به عبارتی، موضوع استرس از واکنش فرد نسبت به استرس تفکیک می گردد که این امر در قبول درمان، نقش عمده ای دارد. تمرکز درمان بر تغییر واکنش غیرتطابقی (ابراز هیجانات شدید و ناخوشایند) به واکنش تطابقی (پذیرش موضوع و پیدا کردن راه چاره) است، نه حذف استرس.

بگذارید سوال قبلی ام را طور دیگری مطرح کنم. به نظر شما تا چه میزان باور عمومی جامعه، سدی در برابر درمان صحیح بیماران مبتلا به مسائل روانی است؟

باورهای عمومی مانند اعتیادآوربودن این داروها، ضعف اراده افراد، جایگزین کردن تلقین مثبت به جای پذیرش درمان یا ارایه راه چارههای تفریحی همه در جای خود می توانند درست باشند اما اساسا تعداد کمی از داروهای روان پزشکی اعتیادآور هستند و آن تعداد کم هم در صورتی که بیمار، دارو را طبق تجویز پزشک مصرف نکرده و مقادیر آن را به صورتی موردی کم یا زیاد کند، می تواند اعتیادآور باشد. یکی از دلایل این باور این است که برای تطابق و تحمل بیمار در مواردی دارو با دوز کم آغاز شده و به تدریج به دوز درمانی می رسد و بیماران این افزایش تدریجی دوز را به معنی ایجاد وابستگی می دانند.

از دلایل فرهنگی و اجتماعی که بگذریم، آیا علت دیگری هم وجود دارد؟

یکی از دلایل دیگر عدم مصرف دارو، عدم بصیرت در بیماران روان پریش است. به این معنی که وقتی فرد خود را بیمار نداند، طبیعی است که مصرف دارو را ضروری نداند و در این موارد توصیه می گردد که پزشک در سطح بصیرت بیمار علت بیاورد و مواردی مانند بی خوابی یا احساس ناامنی و... را که برای بیمار درد و رنج ایجاد می نمایند هدف درمانی خود قرار دهد.

در افرادی که در بستگان خود یک بیمار روان پریش داشته اند و همیشه نگران ابتلا به این بیماری در خود یا فرزندان خود هستند، عدم پذیرش درمان به معنای انکار بیماری است و به این وسیله ترس مزمن خود از جنبه های ژنتیک بیماری را انکار می نمایند. در واقع منطق این افراد این است که اگر دارو بخورند مثل پدرشان می شوند و علت مسائل را مصرف دارو می دانند نه بیماری زمینه ای. در این موارد آموزش و فرصت دادن به بیمار و خانواده اش می تواند یاری نماینده باشد. توصیه به تقویت اراده، جایگزین کردن تلقین مثبت یا برنامه های تفریحی جزو اصول اولیه بهداشت روان هستند و در اینجا لازم است که بین توصیه های بهداشتی عمومی و توصیه های درمانی تفاوت قایل شد. به اسم نمونه نوشیدن آب آشامیدنی سالم جزو اصول اولیه بهداشتی است اما اگر فردی دچار اسهال میکروبی شد این توصیه بهداشتی درمان درد او نیست و باید حتما آنتی بیوتیک مصرف کند.

از نظر شما راه چاره این مساله چیست؟

در این زمینه وقت آن رسیده که رسانه ها بر درمان صحیح و استفاده درست از دارو تاکید بیشتری داشته باشند و افزایش آگاهی مردم می تواند یاری نماینده باشد. اگر بیمار، معادله هزینه/ فایده را به نفع فایده ارزیابی کند، دارویش را با دقت مصرف می نماید.

منبع:www.salamat.com

منبع: راسخون

به "از داروهای روان پزشکی نترسید" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "از داروهای روان پزشکی نترسید"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید