چرا دنیای سینمایی دی سی بازنده شد؟

به گزارش وبلاگ تور چین، دنیای سینمایی دی سی -یا همان دنیای پیشرفته دی سی- (DCEU) با فرازونشیب های فراوان و پشت سر گذاشتن روزهای تاریک، انتها به انتها رسید تا یک شروع دوباره داشته باشد. فصل نو دی سی با سوپرمن: میراث به کارگردانی جیمز گان شروع خواهد شد و قرار است ساختار منجسم تری داشته باشد و سریال های تلویزیونی و بازی های ویدیویی را هم شامل گردد. دنیای پیشین اما با مرد پولادین (2013) شروع شد و با شکست تجاری چند فیلم ناامیدکننده ادامه پیدا کرد و در نهایت پس از یک دهه، با آکوامن و پادشاهی گمشده به ایستگاه انتهای رسید. در این مقاله دلایل شکست دنیای سینمایی دی سی را آنالیز خواهیم کرد.

چرا دنیای سینمایی دی سی بازنده شد؟

آنالیز دلایل شکست دنیای سینمایی دی سی؛ چه اتفاقی رخ داد؟

تعدادی از محبوب ترین ابرقهرمانان تاریخ از کمیک های دی سی متولد شده اند و از آنجایی که ژانر ابرقهرمانی، پرطرفدارترین ژانر سال های اخیر بوده است، به نظر می رسید که شرایط برای به پیروزیت رسیدن فیلم های ابرقهرمانی دی سی مهیا باشد. این مجموعه چند نقطه اوج داشت، زن شگفت انگیز (2017) و شزم! (2019) که بازخوردهای مثبتی دریافت کردند و آکوامن (2018) که به پرفروش ترین فیلم تاریخ دی سی تبدیل شد. این مجموعه چند بار سقوط را هم تجربه کرد، خصوصا با جوخه انتحار (2016) و بلک آدم (2022) که هر دو ناامیدنماینده ظاهر شدند. دنیای سینمایی دی سی اما فارغ از روزهای خوب و بدش، هرگز نتوانست به یک رقیب جدی برای دنیای سینمایی مارول تبدیل شود. با اکران آکوامن و پادشاهی گمشده و بسته شدن پرونده دنیای پیشرفته دی سی و پیش از آنکه دنیای تازه آن ها رسما شروع شود، حالا شاید برترین زمان باشد که از دلایل شکست دنیای سینمایی پیشین دی سی صحبت کنیم.

1. شتاب زدگی در رقابت با مارول؛ دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

یکی از اولین اشتباهات استودیوی برادران وارنر این بود که می خواست دنیای پیشرفته دی سی سریعا به یک رقیب جدی برای دنیای سینمایی مارول تبدیل شود. هنگامی که مرد پولادین اکران شد و دی سی خبر از اکران بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت در سال 2013 داد، از شروع دنیای سینمایی مارول پنج سال گذشته بود و آن ها هفت فیلم قابل قبول را روی پرده فرستاده بودند. چهار سال زمان برد تا مارول شرایط را برای اکران انتقام جویان (2012) مهیا کند و آن ها با تعدادی فیلم مستقل، ابرقهرمانان و شرورهای مجموعه را به آرامی معرفی نموده بودند. دی سی اما می خواست مسیر صد ساله را یک شبه طی کند، بنابراین پس از مرد پولادین، چند شخصیت مهم خود را با بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت -و البته به بدترین شکل- گردهم آورد، آن هم بدون اینکه بستر برای یک دنیای سینمایی قابل قبول آماده شده باشد.

زک اسنایدر ادعا نموده بود که بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت برداشتی ساختارشکن از دو قهرمان نمادین و مشهور دنیای کمیک ها و سینما (بتمن و سوپرمن) ارائه خواهد داد. او پُربیراه نمی گفت،فیلم به معنای واقعی کلمه، رویکرد متفاوتی به این دو شخصیت داشت اما مطابق انتظار، این برداشت نامتعارف بازخوردهای ضدونقیضی دریافت کرد. برخی از هواداران، برداشت زک اسنایدر از این دو ابرقهرمان را تحسین کردند و برخی دیگر آن را غیرمنطقی و حتی ضعیف دانستند. با این حال، بسیاری از هواداران هیجان زده بودند تا تقابل بتمن و سوپرمن را برای نخستین بار روی پرده دیدن نمایند. فیلم اما متاسفانه شبیه تبلیغات، اسمش یا حتی وعده هایش نبود، به مسیر متفاوتی رفت و بیشتر هواداران به خواسته های خود نرسیدند.

هنگامی که لیگ عدالت (2017) منتشر شد، تنها دو عضو گروه در فیلم های مستقل به سینمادوستان معرفی گردیده بودند: سوپرمن و زن شگفت انگیز، بتمن هم یکی از چهره های اصلی طلوع عدالت و فرعی جوخه انتحار بود اما حضورش در این دو اثر سینمایی به مقدار ای موثر نبود که هواداران را هیجان زده کند. این بدین معنا بود که لیگ عدالت نه تنها باید مهم ترین فیلم مجموعه باشد، بلکه باید سه ابرقهرمان تازه (آکوامن، فلش و سایبورگ) را هم در کانون توجه قرار دهد. با اینکه آثاری همانند مردان ایکس یا نگهبانان کهکشان ثابت نموده اند که تک تک ابرقهرمانان نباید یک فیلم مستقل داشته باشند تا مخاطبان با آن ها ارتباط برقرار نمایند، اما بزرگترین فیلم دنیای سینمایی دی سی، دغدغه های دیگری هم داشت (آماده کردن شرایط برای آینده) و نمی توانست زمان زیادی را صرف شخصیت هایش کند.

لیگ عدالت از آن فیلم های بزرگی بود که باید در گیشه پیروز می شد؛ اثر پرسروصدا و پرخرجی که در آن، سوپرمن، زن شگفت انگیز، بتمن، فلش و آکوامن حضور دارند، چگونه می تواند به شکست تبدیل شود؟ همه چیز ابتدا امیدوارنماینده پیش رفت اما اواسط فیلمبرداری پروژه، زک اسنایدر و همسرش به علت یک تراژدی خانوادگی (خودکشی و مرگ دخترشان) مجبور شدند از پروژه کنار بروند. سپس جاس ویدون که انتقام جویان (2012) و دنباله آن را ساخته بود، استخدام شد تا فیلم را تکمیل کند. او که ظاهرا علاقه ای به برداشت اسنایدر از لیگ عدالت نداشت، بسیاری از بخش های فیلم را تغییر داد و بخش های دیگر را هم دوباره فیلمبرداری کرد. نتیجه نهایی یک افتضاح بزرگ بود که نه تنها نقدهای منفی متعددی دریافت کرد بلکه در گیشه هم مغلوب شد و حدود 60 میلیون دلار به دی سی ضرر زد.

فیلم اگرچه نام زک اسنایدر را در مقام کارگردان داشت اما در واقع محصول دخالت های استودیو و جاس ویدون بود و اسنایدر حتی نسخه ای که در سینماها به نمایش عایدی را یک بار ندیده بود. فیلم از همان لحظه اول، تیر خلاص را به سوپرمن می زند، یعنی جایی که ویدیوی کوتاهی از سوپرمن را دیدن می کنیم. از آنجایی که هنری کویل به سراغ پروژه بعدی اش یعنی مأموریت: غیرممکن - فال اوت رفته و برای این نقش سبیل گذاشته بود، وقتی که استودیوی برادران وارنر از او خواست تا برای فیلمبرداری دوباره چند سکانس لیگ عدالت بازشود، او سبیل خود را نتراشید تا آن ها مجبور شوند از جلوه های ویژه استفاده و آن را به صورت دیجیتالی حذف نمایند.

کوشش ها جواب نداد و البته کوشش های دی سی برای اینکه فیلم در مقایسه با بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت بازخوردهای مثبت تری دریافت کند هم جواب نداد (آن ها فیلم را به اثری رنگارنگ و چیزی شبیه به انتقام جویان تبدیل نموده بودند). اگر همه چیز طبق برنامه پیش می رفت و زک اسنایدر فیلم مورد نظر خودش را فراوری می کرد، شاید شرایط بهبود پیدا می کرد اما نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمی شد: دی سی برای رقابت با مارول عجله کرد و با یک فیلم، چندین خط داستانی مختلف را به دنیای سینمایی اش اضافه نمود که هر کدام می توانستند یک فیلم مستقل باشند. برداشت آن ها از کمیک مرگ سوپرمن ناکارآمد بود و رویکرد آن ها به بتمن هم پیروزیت آمیز نبود، زیرا به این شخصیت فرصت کافی اعطا نشد. شتاب زدگی نه تنها آن ها را به مارول نزدیک نکرد، بلکه باعث شد هواداران هم دیگر به دی سی اعتماد ننمایند و به آینده آن امیدی نداشته باشند. دلایل شکست دنیای سینمایی دی سی اما تنها به همین خلاصه نمی شود.

2. تصمیم گیری های اشتباه در ابتدای مسیر

یکی از دلایل شکست دنیای سینمایی دی سی به همان روزهای اول تولد آن با مرد پولادین برمی شود. استودیوی برادران وارنر از کریستوفر نولان و دیوید گویر یاری گرفت تا اقتباس سینمایی تازه سوپرمن را فراوری کند؛ آن ها پیش از این، با سه گانه شوالیه تاریکی یکی از برترین برداشت ها از بتمن را ارائه داده بودند. و با اینکه شروع یک دنیا سینمایی با سوپرمن، آن هم یک نسخه جدی تر و سیاه تر از او اتفاق خوشایندی به حساب می آمد اما سوپرمن و بتمن از هر نظر، شخصیت های متفاوتی هستند و چون نوع نگاه نولان و گویر -به بتمن- جواب داده بود، به این معنا نبود که همان نوع نگاه نسبت به سوپرمن هم جواب می دهد.

آن ها در قدم بعدی، دومین اشتباه بزرگ خود را با استخدام زک اسنایدر مرتکب شدند. در نگاه اول، اسنایدر گزینه ایده آلی به حساب می آمد، او در آن برهه چند فیلم اکشن خوش ساخت در کارنامه داشت و در مصاحبه هایش هم بارها از علاقه شدید خود به سوپرمن سخن گفته بود. دلایل استخدام اسنایدر البته کاملا تعیین بود، او به عنوان یک فیلمساز خوش آتیه در ژانر اکشن شناخته می شد و دی سی هم می خواست نقدها به بازگشت سوپرمن (2006) را با یک اثر ابرقهرمانی اکشن پاسخ دهد؛ آن اثر سینمایی اگرچه مورد توجه منتقدان نهاده شد اما هواداران از آن استقبال نکردند و بزرگترین انتقاد آن ها این بود که سکانس های اکشن زیادی ندارد و هیجان انگیز نیست. و طبق سنت همیشگی استودیوی برادران وارنر، آن ها افراط گری کردند و با مرد پولادین یک فیلم بیش از حد اکشن ساختند، و به جای برطرف مسائل اصلی، به حاشیه رفتند.

برخی ها ادعا می نمایند که مرد پولادین یک فیلم ابرقهرمانی نولان گونه است، دی سی هم حداقل در آن برهه چنین هدفی را دنبال می کرد اما مشکل این بود که زک اسنایدر توانایی ساخت چنین فیلمی را ندارد، او می تواند آثار رنگارنگ و اکشن بسازد اما توانایی فراوری یک فیلم جدی بزرگسالانه را ندارد (حتی واچمن که از آثار نسبتا خوب اوست، به این علت جدی و بزرگسالانه است که می خواهد کپی برابر اصلِ کمیک آلن مور باشد). با وجود این، مرد پولادین قابل قبول بود، اگرچه احتمالا آن اثر دلخواه اسنایدر محسوب نمی شد. او با بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت انتها آزادی داشت تا فیلم دلخواه خود را بسازد اما این مجموعه از همان لحظه ای که سوپرمن گردنِ ژنرال زاد را شکست، به دردسر افتاده بود و واضح بود که به مسیر درستی نمی رود؛ از همین لحظات بود که هواداران حس دوگانه ای به این دنیای سینمایی پیدا کردند و بیشتر مخاطبان بر این باور بودند که اگر قرار است دی سی در مقابل دنیای سینمایی مارول شانسی داشته باشد، زک اسنایدر، آن منجی و عنصر نجات بخشی نیست که بتواند این کار را انجام دهد.

3. عدم ثبات در اکران

یکی از دلایل پیروزیت دنیای سینمایی مارول، ثبات آن ها در اکران فیلم های مجموعه بود، چیزی که دنیای سینمایی دی سی همیشه در آن ضعف داشته است. به جز سال های 2019 و 2020 (که سینما تحت تاثیر همه گیری کووید 19 نهاده شد)، مارول حداقل یک فیلم در سال منتشر نموده است. از سال 2012، آن ها حداقل سالیانه دو فیلم را اکران می کردند و 2017، به سه فیلم در سال رسیدند. این باعث شد تا دنیا سینمایی آن به خوبی توسعه پیدا کند و هواداران هم می دانستند که نباید هیچکدام از این فیلم ها را از دست بدهند.

دی سی در سوی دیگر، فیلم هایش را بی برنامه و با فاصله زیاد روی پرده فرستاد، برای مثال پس از اکران مرد پولادین (2013)، آن ها برای سه سال هیچ فیلمی نداشتند و انتها در سال 2016 با بتمن و سوپرمن این دنیا را ادامه دادند. پس از اکران لیگ عدالت در سال 2017 هم، آن ها هر سال تنها یک فیلم داشتند، جز سال 2022 که پرندگان شکاری و زن شگفت انگیز 1984 را اکران کردند، دو فیلمی که پیروز هم ظاهر نشدند. بله، آن ها چند فیلم ابرقهرمانی و پیروز دیگر همانند جوکر (2019) را هم راهی سینماها کردند اما این آثار ارتباطی با دنیای پیشرفته دی سی نداشتند. مشکل این بود که دنیا سینمایی دی سی پیش از حد آرام پیش می رود و فیلم هایی که از راه می رسند هم به شکلی نیستند که هواداران را هیجان زده نمایند.

در دفاع از دی سی، به نظر می رسید که آن ها رفته رفته دارند خودشان را پیدا می نمایند اما با همه گیری کووید 19، برنامه هایشان عمل نشد. آن ها می خواستند سالیانه دو فیلم روی پرده بفرستند؛ سال 2020 قرعه به نام پرندگان شکاری و زن شگفت انگیز 1984 افتاد، سال 2021 قرار بود با اکران جوخه انتحار و بلک ادم همراه باشد، سال 2022 فلش و آکوامن و پادشاهی گمشده اکران شوند، شزم! خشم خدایان را در سال 2023 داشته باشیم و فیلم هایی همانند بت گرل و بلو بیتل هم اکران آنلاین داشته باشند.

اینکه پس از فروش 1 میلیارد دلاری آکوامن، دنباله آن پس از 5 سال راهی سینماها شد، به خوبی نشان می دهد که برادران وارنر در مدیریت این دنیا سینمایی تا چه مقدار ضعیف عمل کرد. آکوامن و پادشاهی گمشده اگر زودتر روی پرده می رفت، شاید 1 میلیارد دلار نمی فروخت اما قطعا به آن نزدیک می شد. حالا بماند که آثار دی سی از جنبه کیفی هم جای بحث دارند، بسیاری از این فیلم ها کیفیت خوبی نداشتند و برخی هایشان هم که خوب بودند، در زمان نامناسب اکران شدند یا تحت تاثیر بدبینی هواداران نسبت به این دنیا سینمایی نهاده شدند.

4. ارتباط نه چندان قانع نماینده شخصیت ها و یک دنیای سینمایی آشفته

یکی دیگر از ویژگی های مثبت دنیای سینمایی مارول این بود که دنیا آن به معنای واقعی کلمه زنده و مرتبط به نظر می رسید. با اینکه برای ابرقهرمانان، فیلم های مستقل ساخته می شد و این آثار معمولا ارتباط مستقیمی با رویدادهای اصلی نداشتند اما مارول می دانست آن ها را چگونه به یک دنیا بزرگتر متصل کند و به مخاطبان یادآور شود که چه رویدادهایی در دنیای سینمایی مارول در حال رخ دادن است. کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (2014) دنباله کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو (2011) بود اما در آن بیوه سیاه و فالکون حضور داشتند. هالک یکی از شخصیت های کلیدی ثور: رگناروک (2017) بود و مرد آهنی هم در مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (2017) نقش مهمی داشت.

دنیای سینمایی دی سی ابتدا در متصل کردن فیلم هایش افراطی عمل کرد تا سریعا به مارول برسد و همین به یکی از دلایل شکست آن تبدیل شد. پس از عملکرد تجاری ناامیدنماینده لیگ عدالت، آن ها تازه به این نتیجه رسیدند که باید در مرتبط کردن فیلم ها تعادل به خرج دهند و روی فیلم های مستقل ابرقهرمانان بیشتر تمرکز نمایند. بخشی از مشکل این بود که بن افلک دیگر نمی خواست نقش بتمن را بازی کند و مذاکرات با هنری کویل برای ایفای نقش سوپرمن به بن بست خورده بود. استودیو نمی دانست که دنیای سینمایی خود را بدون حضور این دو شخصیت مهم جلو ببرد. زن شگفت انگیز و آکوامن از شرورهایی استفاده می نمایند که در برنامه های زک اسنایدر قرار داشتند و شزم! هم به حضور ابرقهرمانان دیگر اشاره می نماید اما فارغ از این، دنیای سینمایی دی سی هرگز این احساس را نمی داد که منسجم است و این فیلم ها در یک دنیا خاص رخ می دهند.

پرندگان شکاری هم شرایط عجیب وغریبی را تجربه کرد؛ نه تنها میان دو فیلم جوخه انتحار نهاده شد و بلاتکلیف بود، بلکه گویی اصلا وجود خارجی نداشت، زیرا هرگز به هیچکدام از شخصیت ها یا رویدادهای آن در آثار دیگر اشاره ای نشد. بلک ادم کوشش کرد تا گوشه های این دنیا را به یکدیگر متصل کند اما در یک اتفاق عجیب وغریب، شزم! را نادیده گرفت، ابرقهرمانی که دشمن اصلی اش خود بلک ادم است! اگر کمی به عقب برگردیم، هنگامی که دستور ساخت دنباله شزم! صادر شد، دنیا دی سی در شرایط متفاوتی قرار داشت. از ابتدا قرار بود که بلک ادم، شخصیت منفی فیلم اصلی باشد اما دوئین جانسون دی سی را راضی کرد تا یک فیلم مستقل برای این ضدقهرمان بسازند.

در هر صورت، همچنان هدف دی سی این بود که میان شزم و بلک ادم ارتباط وجود داشته باشد اما دوئین جانسون اجازه نداد و با جدا کردن کامل آن ها و قرار دادن بلک آدام در کنار سوپرمن و نادیده گرفتن کامل شزم، به معنای واقعی کلمه، نابودی هر دو مجموعه را رقم زد. اگر زکری لی وای (بازیگر نقش شزم) در بلک ادم حضور کوتاهی داشت، هواداران برای دیدنی خشم خدایان هیجان زده تر می شدند اما جانسون همه کوشش خود را کرد تا جلوی این اتفاق را بگیرد. چرا اصلا جانسون باید تا این مقدار برای دی سی تصمیم گیرنده باشد؟ به هر حال وقتی همه چیز بهم ریخته باشد، هر کسی می تواند بر تخت پادشاهی بنشیند.

به مبحث اصلی بازگردیم، زن شگفت انگیز 1984 همان طور که از نامش تعیین است، در دهه 80 میلادی اتفاق می افتاد، بنابراین هیچ شخصیت مشهور دیگری در آن حضور نداشت و ایده هایش هم به جایی ختم نشد. در سال های اخیر، بار دیگر به نظر می رسید که قرار است ارتباط میان شخصیت ها و آثار افزایش پیدا کند، سریال پیس میکر سکانسی داشت که اعضای لیگ عدالت از راه می رسیدند، با اینکه چهره سوپرمن و زن شگت انگیز تعیین نبود اما ازرا میلر و جیسون موموآ بازگشته بودند تا نقش فلش و آکوامن را بازی نمایند. در عوض، زن شگفت انگیز در فیلم شزم! خشم خدایان حضور پیدا کرد، یک انتخاب هوشمندانه، زیرا شزم قدرت خود را از پدر پرنسس دایانا، یعنی زئوس به دست آورده است.

زن شگفت انگیز همراه با بتمن (بن افلک) در فیلم فلش نیز حضور کوتاهی داشت که اتفاق خوبی بود. آکوامن و پادشاهی گمشده هم قرار بود بتمن را داشته باشد، اما پس از تغییراتی که در دی سی رخ داد و رسیدن این دنیای سینمایی به انتها خط، آن ها تصمیم گرفتند که بتمن را از فیلم حذف نمایند تا دنباله آکوامن ارتباطی با نسخه های دیگر نداشته باشد. بتمنِ مایکل کیتون هم در فیلم فلش معرفی گردید و قرار بود که در بت گرل و در نسخه های بعدی حضور داشته باشد؛ بت گرل که اصلا راهی سینماها نشد، او را از آثار دیگر هم حذف کردند و حتی در نمای انتهای فلش، با بتمنِ جرج کلونی جایگزین شد تا مطمئن شویم که دیگر جایگاهی در این دنیای سینمایی ندارد.

5. شرایط نابسامان دی سی و نداشتن هیچ گونه برنامه و نقشه ای

همزمان با فراوری بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت، زک اسنایدر طرح مورد نظرش برای آینده این دنیای سینمایی را به دی سی ارائه داد، این طرح تنها به لیگ عدالت خلاصه نمی شد و دنباله ها و فیلم های مستقل ابرقهرمانان را هم پوشش می داد. دنباله لیگ عدالت او، قرار بود پیرامون لژیون دووم اتفاق بیفتد، یعنی جایی که شرورهای فیلم های مختلف با یکدیگر متحد شده اند تا لیگ عدالت را شکست دهند. این شرورها اما بیشترشان اصلا وارد دنیای سینمایی دی سی هم نشدند: ریدلر (شرور فیلم بتمن که ساخته نشد)، کاپیتان کلد (شرور فیلم فلش)، دکتر پویزن (شرور فیلم زن شگفت انگیز) و اوشن مستر و بلک مانتا که خوشبختانه این دو را دیگر حذف نکردند. ایده کلی زک اسنایدر فاجعه نبود اما مسائل فراوانی داشت.

هنگامی که زک اسنایدر کنار رفت، بدیهی بود که دی سی ایده های او را هم رها کند تا حجم بی برنامگی ها چند برابر شود. همزمان، هواداران از برادران وارنر می خواستند که نسخه زک اسنایدرِ لیگ عدالت را منتشر کند، اتفاقی که در نهایت رخ داد و این فیلم به صورت آنلاین از سرویس اچ بی او مکس منتشر شد. تهیه نمایندگان و بخش های مختلف دی سی، در حال توسعه پروژه های مختلفی بودند که بیشترشان به نتیجه نرسید. لیست فیلم های لغوشده دی سی به شدت بالا است، حتی جیمز گان، رئیس فعلی دی سی، مدتی قبل در این رابطه صحبت کرد و آن را یکی از دلایل شکست دنیای سینمایی دی سی دانست: تاریخچه دی سی افتضاح است. ما قول می دهیم که از این پس، همه چیز، از اولین پروژه، ساختار یکپارچه ای خواهد داشت.

گان بعلاوه با عصبانیت درباره بذل و بخشش های دی سی صحبت کرد که فرنچایزهای مشهورش را به راحتی در اختیار دیگران قرار می دهد. منظور او سریال های مختلف دی سی بود که هر کدامشان از یک پلتفرم پخش می شوند، ارو ورس از سی دابلیو، سندمن از نتفلیکس، لوسیفر از فاکس و… سپس فیلم هایی را داشتیم که اصلا به دنیای سینمایی دی سی ارتباطی هم ندارند، مانند جوکر و بتمن (2022). بالاتر هم اشاره کردیم، برخی ها هم می خواستند این وسط از آب گل آلود ماهی بگیرند، مانند دوئین جانسون که خودش یک شرکت تهیه و فراوری فیلم دارد و ساخت بلک ادم را برعهده گرفت و می خواست یک بخش از دنیای سینمایی دی سی را به تسخیر خودش در بیاورد و تعیین نبود تهیه نمایندگان اصلی دی سی چه نقشی در این پروژه ها دارند. شاید نیازی به گفتن نباشد اما دی سی به معنای واقعی کلمه میان زمین و هوا معلق بود و هر کسی از آن سوءاستفاده می کرد. خودشان هم که اصلا نمی دانستند چه نمایند، پس باید بی نهایت خشنود باشیم که سکان راهنمایی را به جیمز گان دادند.

6. مدیریت ضعیف استودیوی برادران وارنر

دلایل شکست دنیای سینمایی دی سی هرچه باشد، از مدیریت ضعیف استودیوی برادران وارنر سرچشمه می گیرد. آن ها تقریبا همه قدم های خود را اشتباه برداشتند، نتوانستند برنامه تعیینی برای آینده طراحی نمایند و هرگاه هم که برنامه ای داشتند، آن را عملی نکردند؛ گاهی هم که می خواستند شرایط را بهبود ببخشند، افراطی عمل کردند. تنها کافی بود که آن ها به عملکرد تجاری و بازخوردهای نه چندان خوب مرد پولادین نگاه بیندازند و متوجه شوند که رویکردشان جواب نمی دهد. در عوض، به زک اسنایدر آزادی بیشتری دادند تا بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت را بسازد و نقشه های ناکارآمد خودش را توسعه دهد. سپس وقتی عملکرد فاجعه بارتر طلوع عدالت و خشم هواداران را دیدند، متعجب شدند، در حالی که خودشان باعث وبانی این شرایط بودند.

وارنر وحشت زده شد و اسنایدر را از مجموعه کنار گذاشت و میلیون ها دلار هزینه کرد تا لیگ عدالت را به اثر متفاوتی تبدیل کند اما در حقیقت به پای خود شلیک کرد؛ این فیلم یک افتضاح تمام عیار بود که نه تنها به فروش خوبی نرسید بلکه دنیای سینمایی دی سی را به یک شوخی تبدیل کرد. آن ها در ادامه کوشش کردند تا مجموعه را به مسیرهای مختلفی ببرند و حتی در چند برهه، فیلم سازان را مقصر شرایط فعلی می دانستند. برادران وارنر به هیچ وجه به کیفیت اهمیتی نمی داد، تنها برایش مهم بود که فیلم ها بفروشند و فکر می کرد هر چه که بسازد، مورد استقبال هواداران قرار می گیرد؛ آن ها تاوان اشتباهات خود را به بدترین شکل ممکن دادند.

حالا اما بهتر است گذشته را فراموش کنیم، دی سی به رهبری جیمز گان، فرصت دارد که برترین دوران خود را تجربه کند و حتی به یک رقیب جدی برای مارول تبدیل شود، خصوصا در دورانی که مارول دیگر قدرت سابق را ندارد و آثار این استودیو هم اخیرا مغلوب شده اند. دی سی اما باید با یک مشکل بزرگ دیگر هم دست وپنجه نرم کند؛ در حال حاضر، دیدگاه سینمادوستان به ژانر ابرقهرمانی به شدت منفی شده است و یک نفرت عمومی نسبت به این ژانر وجود دارد. این بدین معنا است که حتی برترین فیلم های آن ها هم ممکن است به فروش خوبی نرسند. آیا دی سی می تواند از این چالش ها عبور کند؟ باید منتظر ماند و دید.

منبع: Movieweb

منبع: دیجیکالا مگ

به "چرا دنیای سینمایی دی سی بازنده شد؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا دنیای سینمایی دی سی بازنده شد؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید